و من با ذھن کوچیکم تورو محدود میکردم . امروز فھمیدم تو ھیچ کدوم از اون دعاھا و آرزو ھای قدیمیمو فراموش نکردی و نمیکنی فقط منتظر بودی یه جای خوب برآوردش کنی . و من انقدر کوچولو بودم که وقتی مستجاب نمیشد دوبارہ یادآوری میکردم و وقتی باز جواب نمیگرفتم بیخیال میشدم . حتی خودم یادم می رفت چی ازت میخواستم !
خدای قشنگم من این امروز مینوسیم تا بمونه برای ھمیشه . تا وقتی دوبارہ مشکل اومد سراغم تا وقتی دوبارہ بی تاب شدم تا وقتی دوبارہ دنیام تنگ شد یادم بیفته خدایی دارم بزرگ تر است از ھمه ی مشکلات . و مھربون تر از ھمه مھربون ھا . خدایی که بخشش و لطف و دست گیریش بیش از حد تصور . خدایی که پشت ھمه ی اتفاق ھاش حکمتی نھفته ست.
خدایی که وعدہ دادہ توکل کنندگان بھش تنھا نمیزارہ ....
خدایا تو خدایی و من انسان . تو خوبی ھای یادت نمیرہ و من بدی ھا . پس یادم بنداز اون روز ھا که چه خدای خوبی دارم
یادم بنداز که تو وعدہ دادی بعد ھر سختی ایی آسانیه ...
دلتنگی ای دختری به اسم من ...برچسب : نویسنده : negar-neveshta بازدید : 94